بدون عنوان
وای از دست تو پسر شیطون آخه این چه کاری بود که کردی آره دیشب با بابا ایستادی تو پارکینگ تا با محمد متین و بیتا بچه های همسایه بازی کنی بابا هم مشغول حرف زدن با پدر بچه ها بعد از مدت کوتاهی دیدم صدای در زدن میاد در رو باز کردم دیدم تو پشت در هستی همراه دوستهات و از بابات هم خبری نیست بله با دوستات از پله ها بالا اومده بودی و سوار آسانسور شده و اومده بودی در خونه وقتی گفتم با کی اومدی محمد متین گفت ما رسوندیمش آخه اون فقط یک سال از تو بزرگتره و خواهرش هم از تو کوچکتر از دیشب تاحالا همش فکر میکنم آخه شما فسقلی ها چطور اومدین و چطور سوار آسانسور شدین دیشب بارها آیت الکرسی برات خونده بودم و فقط خدا تورو برام حفظ کرد آخه تو برای از پله پایین ...
نویسنده :
منا
20:32